قیصرکه قیصر که می گفتن همین بود
قیصر، قیصر كه ميگفتن اين بود؟!...
صبح چهارشنبه 10 دي ماه 1348 فيلمي در 13 سينماي تهران به روي پرده رفت كه باعث شد دورهاي جديد در تاريخ سينماي ايران آغاز شود. دورهاي كه به موج نو در اين سينما معروف شد و آن را تا حدودي از انحصار قارونيسم و تقليدهاي هندي و تركي خارج ساخت.
با فيلم «قيصر» سينماگران جواني در سينماي ايران مطرح شدند كه هركدام قابليتها و تواناييهاي قابل بحثي به وجوه ساختاري و محتوايي سينماي ايران بخشيدند. «قيصر» به نوعي سرآغاز تلفيق سينماي هنري با عناصر و فاكتورهاي تجاري بود. سينماي هنري كه تا پيش از «قيصر» در فيلمهاي كارگردانهايي مانند فرخ غفاري و ابراهيم گلستان و آثاري همچون «گاو» كه با كاربرد سينماي ناب و روشهاي زيباشناختي سعي در ارائه تفكرات و ديدگاههاي شبهفلسفي داشتند نمود مييافت با فيلم «قيصر» با سينماي موسوم به سينماي بدنه و تماشاگرپسند روز آميخته شد و از همين رو «قيصر» يكي از 4 فيلم پرمخاطب تاريخ سينماي ايران شد.
«قيصر» اولين فيلم سينماي ايران است كه اكثريت طبقه متوسط را براي ديدن فيلم ايراني به داخل سينما كشاند و تقسيمبندي طبقاتي تماشاگر فيلم فارسي و فيلم فرنگي را عوض كرد. البته «قيصر» علاوه بر طبقه متوسط، كارگران شهري و روستاييان مهاجر را نيز كه تماشاگران فيلم فارسي هستند، راضي كرد. بنابراين «قيصر» اولين فيلم ايراني است كه مخاطب عام و خاص را به داخل سينما ميكشاند. «قيصر» اولين فيلم ايراني در دهه 40 است كه با پايان تلخ ميفروشد و پايان فيلمهاي فارسي را عوض ميكند. «قيصر» اولين فيلم فارسي است كه جغرافياي داستانهاي فيلم ايراني را تغيير ميدهد. از «قيصر» به بعد محلات پايين و محلههاي فقيرنشين، مكان اصلي فيلمهاي فارسي ميشوند.
«قيصر» اولين فيلم سينماي ايران است كه تماشاگر عام را با مفاهيم و تعابير سياسي آشنا ميكند. با «قيصر» قهرمان فيلم فارسي عوض ميشود و لمپن عدالتخواه به جاي لمپن قضا و قدري به وسيله چاقو با تقدير و سرنوشت ميجنگد. باز هم شرايط سياسي-اجتماعي پايان سالهاي دهه 40 به فروش «قيصر» كمك ميكند. شرايطي كه با رشد طبقه متوسط شهري و افزايش اوقات فراغت و تاثيرات شرايط جهاني و سياسي و مذهبي شدن جامعه قابل ارزيابي است.
قيصر
1348
نويسنده فيلمنامه و كارگردان: مسعود كيميايي. مدير فيلمبرداري: مازيار پرتو. موسيقي متن: اسفنديار منفردزاده. عكس: امير نادري. تيتراژ: عباس كيارستمي. تهيهكننده: عباس شباويز. محصول آريانا فيلم.
بازيگران: بهروز وثوقي، جمشيد مشايخي، ايران دفتري، پوري بنايي، ناصر ملكمطيعي، جلال پيشواييان، سركوب، بهمن مفيد و...
خلاصه داستان:
فرمان (ناصر ملكمطيعي) به دليل هتك حرمت خواهرش به سراغ برادران آبمنگل (سركوب، حسن شاهين و جلال پيشواييان) ميرود ولي به دست آنها به قتل ميرسد. وقتي قيصر (بهروز وثوقي) از سفر ميآيد، برادر و خواهرش را كشته مييابد و عليرغم خواهش و درخواست مادرش و خاندايي (جمشيد مشايخي) خود اقدام به انتقامگيري از برادران آبمنگل كرده و هر 3 نفر را با نقشه قبلي به قتل ميرساند. اما پس از قتل آخر، توسط پليس محاصره ميشود، در حالي كه خود نيز توسط منصور آبمنگل زخم خورده است.
گزارش توليد
عباس شباويز تهيهكننده فيلم «قيصر» تعريف ميكند: «اواخر سال 46 يا اوايل سال 47 بود كه يك شب در رستوراني انتهاي خيابان سلطنتآباد (پاسداران امروز) شام ميخوردم كه بهروز وثوقي، آقاي كيميايي را به من معرفي كرد. آن شب كه او را ديدم درباره سناريوي قيصر صحبت كرد. گويا قبل از آن چند تهيهكننده ديگر از جمله ميثاقيه و اخوانها آن را خوانده و رد كرده بودند. اما من در همان برخورد اول، مسعود كيميايي را جوان بسيار خوب و مودبي ديدم و براي فردا دعوتش كردم به استوديو آريانا فيلم، فردا آمد و قصهاش را كه در يك كتابچه خطي نوشته بود، برايم خواند. خوشم آمد، ديدم قصه اصيل است، حرف دارد، مسائل سنتي نيز در آن وجود دارد منتها كمي ميبايست بر رويش كار ميشد... در سناريوي اولي كه مسعود نوشته بود شخصيت فرمان زنده نبود و قصه از قطاري كه قيصر با آن ميآمد شروع ميشد. من پيشنهاد دادم كه فرمان را زندهاش كنيم و ده دقيقه اول بدون حضور بهروز باشد.»
عباس شباويز در آريانا فيلم كه پيش از آن با فيلم «سه ديوانه» (جلال مقدم) كارش را شروع كرده بود، تصميم به تهيه فيلم «قيصر» ميگيرد. او با فروش سهمهاي هزار ريالي به جمعي از دوستان و دستاندركاران سينما و ياري موسسه فيلمكو فيلمز (نندلال هندوجا) سرمايه توليد فيلم را تامين كرد.
بازيگران اصلي فيلم (بهروز وثوقي و پوري بنايي) كه از زمان دستياري كيميايي براي ساموئل خاچيكيان هنگام ساخت فيلم «خداحافظ تهران» مورد نظرش بودند و در فيلم «بيگانه بيا» (نخستين ساخته مسعود كيميايي) وثوقي و جلال پيشواييان بازي كرده بودند، به همين ترتيب انتخاب ميشوند.
مدير فيلمبرداري مازيار پرتو، فيلمبردار اولين محصول آريانا فيلم يعني «سه ديوانه» بود و از همين رو مجددا توسط شباويز براي توليد فيلم دوم اين موسسه انتخاب شد. طراحي صحنه و لباس توسط خود كيميايي انجام گرديد و لوكيشنهاي فيلم نيز از سوي وي انتخاب شد. فيلمبرداري فيلم بنا بر گفته مازيار پرتو با 33 حلقه نگاتيو و 18 جلسه فيلمبرداري در 25 روز به پايان رسيد. اكثر پلانها در يك برداشت گرفته و در معدود مواردي كه بازيگري ديالوگ خود را فراموش ميكرد، اين برداشت به شماره دو هم ميرسيد.
حواشي توليد
عباس شباويز ميگويد كه فيلم «قيصر» هنگام درخواست پروانه نمايش به مدت 6-7 ماه توقيف شد و بعد با دوندگيهاي زياد توانستند اجازه نمايش فيلم را بگيرند. در مورد اينكه فيلم توسط اداره نمايشات سانسور شد، شباويز در مصاحبهاي توضيح ميدهد: «نه سانسور نشد فقط در مورد صحنه پاياني فيلم گفتند كه پليس بايد قيصر را دستگير كند كه كيميايي با كلوزآپي كه توي قطار به عنوان آخرين پلان از صورت بهروز گرفت (كه پليس در همين لحظه او را ميبيند و قيصر لبخندي از سر رضايت و آرامش ميزند) فيلم را با شكل خوبي پايان داد...»
اما «قيصر» حواشي پرسروصداي ديگر هم قبل از نمايش داشت از جمله طولاني بودن مدت زمان آن و درآمدن سروصداي برخي عوامل توليد. عباس شباويز تهيهكننده فيلم در گفتوگويي با نگارنده ماجراي فوق را چنين شرح ميدهد: «فيلم قيصر كه توليدش تمام شد، حدود 5/16 پرده شده بود و در نمايش خصوصي صداي همه را درآورد. فيلم خيلي بيدر و پيكري بود و ريتم بسيار كندي داشت. بهروز 25 درصدي را كه با من شريك بود به هم زد. اسفنديار منفردزاده كه حاضر نشد براي فيلم آهنگ بسازد. كيميايي متاثر شده بود. خلاصه من و اسفنديار منفردزاده و بهروز وثوقي و خود مازيار پرتو نشستيم و فيلم را مونتاژ مجدد كرديم تا شد 14 پرده. باز هم ريتم آن كند بود. با ميثاقيه صحبت كردم. ميثاقيه يك صدابرداري داشت به نام محمدي. او هم فيلم را ديد و گفت هيچ چارهاي نيست جز اينكه فيلم مجددا مونتاژ شود و 3-4 پرده ديگر كوتاه گردد. من «خاني» را پيشنهاد كردم. خلاصه به اتفاق ميثاقيه و خاني و محمدي رفتيم در اتاق مونتاژ و در را هم بستيم. كار را شروع كرديم و از آخر فيلم، مونتاژ را آغاز نموديم. آخر فيلم همان سكانس قصابخانه بود كه كيميايي با دوربين روي دست و به صورت مستندگونه گرفته بود. مقداري زياد پلان گوشتهاي آويزان شده را فيلمبرداري كرده بود و يك، دو سه تا پلان هم تصوير بهروز بود كه از لابلاي گوشتها رد ميشد و يك جا هم با «سركوب» برخورد ميكرد. بعد ديگر برخوردي نبود و برميگشت و ميرفت داخل ريل قطار و بعد به كافه ميرفت. اين قسمت را درآورديم و انتهاي فيلم در همان ايستگاه قطار شد. سكانس قصابخانه و كشتارگاه نيز خيلي طولاني بود. آن را هم كوتاه كرديم. خلاصه فيلم شد 5/9 پرده. يعني مجددا 5 پرده و نيم، فيلم كوتاه شد. فيلم را مجددا به نمايش گذاشتيم. منفردزاده آمد، كيميايي و بهروز وثوقي و همه آمدند و فيلم را ديدند. كيميايي اول ناراحت شد ولي بهروز و اسفنديار و بقيه خيلي خوشحال شدند. بعد هم اسفنديار منفردزاده قرار شد موزيك فيلم را بسازد كه ملودي آن را من پيشنهاد دادم. به او گفتم چيزي بساز كه در مايههاي ضرب زورخانه و اين حرفها باشد. او هم خيلي خوب گرفت و موزيكي ساخت كه هنوز شنيدني است و از آن پس باب موسيقي فيلم جدي در سينماي ايران باز شد. در همان ده دقيقه اول كه ناصر ملكمطيعي ميآيد با موسيقي روي صحنه، مردم ميخكوب ميشوند.»
تيتراژ «قيصر» و ورود عباس كيارستمي به سينماي ايران
تيتراژ فيلم «قيصر» نخستين تيتراژ رسمي عباس كيارستمي است (تيتراژي كه قبل از آن براي فيلم «وسوسه شيطان» ساخت بدون نام وي و براي آنونس فيلم ديگري توسط برادران اخوان استفاده شد) كه موجب شد كيارستمي وارد عرصه سينماي ايران گردد.
عباس شباويز در همان مصاحبهاش قضيه تيتراژ ساختن عباس كيارستمي براي فيلم «قيصر» را چنين تعريف ميكند: «كيارستمي كه آن زمان جوان بود بعد از ساخت «قيصر» از در دفتر آريانا فيلم داخل شد و گفت ميخواهم كار كنم. گويا قبلا با كيميايي صحبت كرده بود و او گفته بود بايد با تهيهكننده حرف بزند. طرحش را برايم توضيح داد و من موافقت كردم. يك روز كه در حياط آريانا فيلم با مازيار پرتو ايستاده بوديم با يك عده به اصطلاح جاهل گردنكلفت آمد و گفت يك فيلمبردار به من بدهيد تا از اينها فيلمبرداري كنم. ما همه تعجب كرديم. گفتم از چي اينها ميخواهي فيلمبرداري كني، گفت از خالكوبيهايشان. البته آنها مدام به كيارستمي ميگفتند خب بايد كي را بزنيم؟! به پرتو گفتم از صحنههايي كه آقاي كيارستمي ميخواهند فيلمبرداري كن. گفت كه من فيلمبرداري نميكنم. اين ديگر چه مسخرهبازي است. خلاصه يكي از دستياران فيلمبردار استوديو را وادار كردم تا از آنچه كيارستمي مورد نظرش است فيلم بگيرد. او هم از بازوهاي خالكوبي شده آنها فيلم گرفت و بعد كه كيارستمي پلانها را مونتاژ كرد و آورد، خيلي عالي شده بود. واقعا برق سهفاز از ما پريد كه عجب زيبا و قشنگ انتخاب كرده بود. خوب استعداد داشت.»
اكران و نمايش
فيلم «قيصر» ابتدا در دو اكران خصوصي نمايش داده ميشود. يكي از آنها در سالن كوچك بالاي استوديو مولنروژ بود و به گفته عباس شباويز حتي دكتر شريعتي را هم براي تماشاي فيلم ميآورند.
شباويز ميگويد: «من با حاجيمانيان از مبارزين فعال رابطه داشتم و حاجيمانيان هم با دكتر شريعتي ارتباط داشت. البته منصور مزيناني هم كه فيلمبردار و تهيهكننده سينماي ايران است، همشهري دكتر بود و كوشش كرد كيميايي با شريعتي ملاقات كند. خلاصه در همان شب نمايش خصوصي سينما مولنروژ (سروش فعلي) مرحوم دكتر شريعتي را آورديم. در تاريكي وارد سالن شد و در تاريكي رفت. در حقيقت بدون اينكه كيميايي بداند، سناريوي قيصر را نيز داده بودم او بخواند. همان موقع نظرش اين بود كه اگر اين فيلم درست ساخته شود تنها فيلمي است كه به سيستم «نه» گفته است. بعد از تماشاي فيلم هم خيلي خوشش آمد.»
فيلم «قيصر» از صبح چهارشنبه 10 دي ماه 1348 در سينماهاي مولنروژ، ديانا (سپيده فعلي)، مهتاب (شهر قشنگ فعلي)، ركس، ليدو، شهوند، نپتون، هماي، اسكار، اورانوس، پاسارگاد، شرق و به عنوان برنامه افتتاحيه سينما رنگينكمان در خيابان شهرستاني ميدان امام حسين به نمايش درآمد.
3 هفته نمايش در اين 13 سينما مبلغ 000/800/1 تومان براي فيلم فروش به ارمغان آورد. «قيصر» در سال 1349 نيز بعد از دريافت جوايز سپاس از صبح چهارشنبه 17 تير ماه مجددا در سينماهاي مولنروژ، ديانا، مهتاب، ركس، شهوند، ليدو، نپتون، رنگينكمان، ژاله، هماي، اسكار، پاسارگاد، اورانوس، شرق و چرخ فلك به مدت 3 هفته اكران شده و نزديك به 2 ميليون تومان فروش كرد.
«قيصر» با يك حساب تقريبي در اكران اول و دوم تهران 000/600/3 تومان فروخت كه با در نظر گرفتن ميانگين قيمت بليت 3 تومان در آن تاريخ، تعداد يك ميليون و دويست هزار نفر در تهران از فيلم ديدن كردند. جمعيت تهران در آن تاريخ بالاي 3 ميليون نفر بوده است و با توجه به اين ميزان جمعيت در طول يك سال 40 درصد جمعيت تهران فيلم را ديدهاند.
«قيصر» اكرانهاي مجدد بسيار داشته است، به روايتي اين فيلم در شيراز، 54 بار اكران شده است. به روايت عباس شباويز، «قيصر» از تاريخ اولين نمايش (10 دي ماه 1348) تا تعطيلي سينماها در آبان 57، مجموعا 200 ميليون تومان فروخته است كه با احتساب ميانگين قيمت بليت در طول 9 سال نمايش خود، بيش از 65 ميليون نفر فيلم «قيصر» را روي پرده سينما ديدند. يك رقم بيسابقه و دستنيافتني است.
«قيصر» مدت كوتاهي در سال 58 نيز اكران شد و بعد از آن خيليها بر روي نوار ويديويي فيلم را ديدند كه آمارش از دست خارج است. «قيصر» علاوه بر جوايز جشنواره سپاس، جايزههاي اصلي نخستين جشنواره سينماي ايران (وزارت فرهنگ و هنر) را نيز دريافت كرد.
چند نكته
گفته شده ايده اصلي «قيصر» بر اساس فيلم «نوادا اسميت» (هنري هاتاوي) شكل گرفته است خصوصا كه مسعود كيميايي علاقه ويژهاي به سينماي آن سالهاي آمريكا و فيلمسازاني چون هاتاوي داشته و دارد. اما بههرحال قصه آن يك قصه خاص ايراني است و عناصر فرهنگ ايراني در آن مشهود است. عناصري كه در آن سالها به تدريج فراموش ميشدند. فريدون جيراني در مقالهاي مينويسد: «فيلم قيصر از صبح چهارشنبه 10 دي ماه 48 برابر با اول ژانويه 1970 ميلادي در سينماهاي تهران به نمايش عمومي درآمد. شب اول نمايشش مصادف شد با جشن كريسمس تجمع ايرانيان غربزده در كابارههاي تهران، شبي كه تلويزيون دولتي در برنامه ويژه كريسمس آواز ستاره تلويزيوني بيبيسي (كلديس مكلاد) را پخش كرد. قيصر در چنين شرايطي از مرگ دوراني حرف زد كه ارزشهايش آخرين رشتهاي بود كه جامعه را به زندگي خاص و ناب ايران ميپيوست.»
«قيصر» از انتقام و ايستادن در مقابل زور ميگفت. از ايستادن در مقابل قلدرهايي كه پليس شاه كاري به كارشان نداشت. «قيصر» اولين فيلمي است كه پليس در آن طرف مثبت نيست و خود فرد است كه به احقاق حقوق پايمال شدهاش برميخيزد بدون آنكه متوسل به قانون آن زمان شود.
اگرچه نفوذ فيلمفارسي در بن و ريشه سينماي ايران چنان بود كه حتي «قيصر» را در امان نگذاشت و در صحنههايي مانند سكانس كافه نفوذ كرد.
برخي صحنهها و ديالوگهاي فيلم قيصر هنوز در اذهان است مانند صحنهاي كه فرمان وارد ميشود يا قيصر پاشنهاش را ور ميكشد. (كنايه از يك مثل قديمي ايراني) چنانچه وقتي در فيلم «ناصرالدين شاه آكتور سينما» اين صحنهها به نمايش درآمد، تشويق جمعيت حاضر در سالن را به همراه داشت. و همچنين ديالوگهاي ماندگاري مثل: «قيصر كجايي كه داشتو كشتن» يا «فرمون فرمون كه ميگفتن اين بود!»
به وب لاگ http:www.pv72.blogfa.com خوش امدید ! ADMiN